انعکاس جنوب: جهان سینمایی ناصر تقوایی

 


ناصر تقوایی در سال ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد؛ شهری در میان بوی نفت و بادهای گرم جنوب، جایی که تا آخر عمر در جان و نگاهش ماند. سینمای او همیشه بوی دریا می‌داد، آفتاب و شوری خاک را با خود داشت، و قصه‌ی مردمانی را روایت می‌کرد که در حاشیه‌ی تاریخ زندگی می‌کنند. از نخستین مستندهایش تا فیلم‌های ماندگارش، تقوایی صدای بخشی از ایران بود که کمتر دیده می‌شد؛ صدایی شاعرانه و صادق.

اولین فیلم بلندش، آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۹)، شروعی جسورانه بود — تصویری آرام اما تند از فروپاشی اجتماعی که سال‌ها توقیف ماند. اما با سریال دایی‌جان ناپلئون (۱۳۵۵) بود که نامش در دل مردم جا گرفت. اثری طنزآمیز، گزنده و عمیقاً ایرانی که هنوز بعد از دهه‌ها در حافظه‌ی جمعی ما زنده است.

چند سال بعد، با فیلم ناخدا خورشید (۱۳۶۶)، اقتباسی آزاد از رمان همینگوی داشتن و نداشتن، تقوایی داستان را از کارائیب به سواحل خلیج فارس آورد. او دریا را با جان مردم جنوب درآمیخت و فیلمی ساخت که هم جهانی بود و هم کاملاً ایرانی — فیلمی که جایزه‌ی پلنگ برنزی جشنواره‌ی لوکارنو را برایش به ارمغان آورد.

ناصر تقوایی هیچ‌گاه به‌دنبال شهرت یا آسایش نبود. در ایران ماند، در سال‌های دشوار، و بارها در برابر سانسور ایستاد. ترجیح داد کمتر فیلم بسازد تا آزادتر فکر کند. برای او سینما نه صنعت بود، نه سرگرمی؛ شیوه‌ای بود برای اندیشیدن و دیدن جهان.

وقتی در مهرماه ۱۴۰۴ از دنیا رفت، سینمای ایران یکی از صادق‌ترین راویانش را از دست داد. اما تصویرهایش مانده‌اند — موج‌هایی که بر چوب قایق می‌کوبند، خیابان‌های داغ و غبارآلود جنوب، و آدم‌هایی که هنوز، پس از سال‌ها، در گوش ما از عشق، تنهایی و آزادی نجوا می‌کنند.

 

No comments:

Post a Comment

احمد پژمان؛ آهنگسازی میان دو جهان

  احمد پژمان از آن هنرمندانی بود که میان دو نغمه زندگی کرد — یکی از دل زادگاهش برمی‌خاست و دیگری از دل جهان. او در سال ۱۳۱۴ در شهر لار به...